گفت: "من از زنی خوشم می آید که موقعیت ها را خوب بفهمد.
گفتم که منظورش را نمی فهمم و دستم را عقب کشیدم.
گفت: "مثلا در آشپزخانه یک کدبانو باشد و در اتاق پذیرایی مثل یک خانوم باشد و نه آشپز، در اتاق مطالعه یک زن متفکر و دانا و در اتاق خواب مثل یک...."
حرفش را تند و با تحقیر قطع کردم.گفتم: "مثل یک هرزه."
از حرفم جا نخورد، با خستگی روی فرمان قوز کرد.گفت: " زنی که فکر می کند در اتاق خواب باید فیلسوف باشد احمق است."
رویای تبت، نوشته فریبا وفی.
تعداد صفحات : 19
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت